سایه ی عشق

این اشعار به طور کامل توسط من نوشته شده است و امیدوارم خوشتون بیاد

سایه ی عشق

این اشعار به طور کامل توسط من نوشته شده است و امیدوارم خوشتون بیاد

خدای من

خدای من ،سلام منم مزاحم همیشگی / خدای من چطور بگم؟... یه خواهش همیشگی

میدونم از من غمگینی، بد قولی کردم به خدا / منو ببخش خدای من که مدتی بودم جدا

آره آخه میفهمیدم که آدما عوض شدن / رابطه ها هم ولی خب... پر از حرف و غرض شدن

خدای من تو میدونستی که دارم خراب میشم؟ / تو میدونستی که دارم آماده ی عذاب میشم؟

به خدا شرمنده شدم از این همه خطا ولی / میدونم که تو باز منو تا ته قصه میبری

تو مهربونی ولی من همش مایه ی شرمتم / حقمه به خدا قسم که بندازیم تو شهر غم

تو پاک و بی گناه و من همش پر از گناه شدم / تو نور و زیبا و قشنگی ولی من سیاه شدم

ببین که من چه قدر سریع شبیه آدما شدم / آدمایی که روز به روز از خداشون جدا شدن

راستی دیگه نمازمم بوی خدایی نداره / نمازی که بی تو باشه دیگه صفایی نداره

از خودمم که چی بگم؟هیچی نگم قشنگتره / قرار باشه بی تو باشم، بمیرم خیلی بهتره

خدای من تازگیا یه حسی آزارم میده / بهم میگه بی تو شدم، به خدا بیذارم دیگه

از عاشقا که چی بگم؟ هیچی نمونده ازشون/ فقط یه اسم، یه یاد پاک ، فقط همین خاطرشون

خدای من، عزیز من، چرا ازت جدا شدم؟ / اشتباهم کجای کار بودش که بی خدا شدم!

به خدا بی خدایی هم با عشق تو خداییه / خدای من تو هستی و کی کاره تو جداییه؟

خدای من فدای تو، یه بار دیگه منو ببخش / توی دلم بیا بشین و مثله خورشید بدرخش

خدای من، همه میگن با تو بودن قشنگتره / ولی توی کار که میشه خدا از خاطر میپره

فقط همین با تو بودن نشون با خداییه / تو بازی زندگی هم نشون ناخداییه

تازگیا

تازگیا یه بغض کهنه توی سینه ی منه / تازگیا یه دریا گریه کردنم واسم کمه

تازگیا همه به من فقط حسادت میکنن / دوستای من فقط یکم با من رفاقت میکنن

تازگیا زندگیا همش دارن عوض میشن / عجیبه اما عاشقا فقط از رو غرض میشن

تازگیا سایه ی دل پر از رنگ سیاهیه / سایه ی پیر ،توی دلم منتظر نگاهیه

تازگیا رفاقتامونم پر از خیانته / آخ چی بگم که درد من نبودنه صداقته

تازگیا اشکامم همش واسه دروغ شنیدنه / چاره ای نیست، راهش فقط رفاقتو ندیدنه

تازگیا رفیق فقط یه اسم مستعار شده / پر از غمه اگه بگم... رفاقتم غمار شده!

تازگیا گرگای ما لباس بره ندارن / به اسم سگ میان جلو، پا روی باور میذارن

تازگیا عجیب شده روابط اطرافمون / عجیب ترم میشه بگم لجن شده افکارمون

تازگیا کیا با هم واقعا عاشق میمونن؟ / دورغ میگه هرکی بگه حیوونا عاشق میمونن

تازگیا عاشقیامونم چقدر عجیب شدن / معشوق و عاشق نداره... رابطه ها کثیف شدن

تازگیا حرفامونم یکمی تکراری شده / تازگیا دردامونم از روی بیکاری شده

تازگیا همه با هم فقط رقابت میکنن / عاشقامون آخه چرا به عشق خیانت میکنن؟

تازگیا اشکای ما دیگه حرارت ندارن / قلبامونم دیگه تو عشق یکم صداقت ندارن

تازگیا نوع نگاهامون به هم عوض شده / میدونم تلخه عزیزم... قلبا پر از مرض شده

تازگیا همسایه ها هم دیگه سایه ندارن / برای همدیگه فقط یک کمی مایه میذارن

تازگیا دردای من توی دلم جا نمیشه / خدا آخه چرا نشد عاشق بمونیم همیشه؟

تازگیا خدا هم از ما دیگه نا امید شده / کفر نمیگم آخه ببین عاشقی هم فریب شده!

تازگیا خدا هم حتی منو یادش نمیاد / خدا یادت رفته یه روز گفتم دوست دارم زیاد؟

خدا آخه منو ببین، به خدا چیزی ندارم / خدا فقط یه دل دارم پیشکش چشمات میذارم

خدا به جون عاشقا، عاشقیا دروغ شده / خدا ببین مهدی دیگه مرده و نیمه جون شده

خدا دلم میخواد بیام پیشت یکم آروم بشم / خدا دلم گرفته هیچی نمیخوام... نابود میشم

خدا مهدی رو یادته؟ یادت نمیاد اشکاشو؟ / خدا خدا کردناشو، زجه های اون شبهاشو

خدا چرا اینجوری شد؟ اشتباه ماها چی بود؟ / خدا بگو، بگو ببینم آخه ماجرا چی بود؟

خدای من ،دوست دارم ،اینو که دیگه میدونی؟ / دروغ نمیگم به جون جانماز رو ایونی

خدای من درسته ،آره... خیلی خب کثیف شدم / دلیلش اینه یکمی توی دنیای تو حریص شدم

خدایا من بدم... قبول، تو کمی خوبی کن به من / خدا بگو تو رو دارم، یکم بخند، فقط یکم

خدایا به جون عاشقا ،چرا اینجورین همه؟ / آخه خیانتو دیدی؟ خودت بگو ،چند مرتبه؟

خدا ببین تو دوستیامم هیچ رفاقتی نبود / خدا خودت بگو آخه ازین رفاقتا چه سود؟

خدایه من یه کاری کن خود تو مرحمم بشی /خدایه من دلم گرفته، میشه محرمم بشی؟

تازگیامونم چقدر تازگیا تازه شده / تشخیص عشق و عاشقی تازگیا بازی شده

قصه ی این تازگیا فقط درد یه سایه بود / درد دلم بود ولی خب پر از حرف و کنایه بود

This Is My Story

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد.

سلامی به سیاهی سایه ی سیاه و ناامیدی آخرین نگاه. سلام به تمامی دوستان عزیزم. دوستان من این وبلاگ رو فقط و فقط به یاد زیباترین عشق و وفادارترین عشقم ساختم و تمام محتوای معنوی اون رو تقدیم میکنم به عشق زیبای زندگی من. توی شعرام ازین به بعد ازش با نام ستاره یاد میکنم...  ستاره ی قشنگ من این وبلاگ رو تقدیم میکنم با همه ی عشقم به تو... . اشعار داخل این وبلاگ در ابتدا کمی انتقادی است ولی بعد از مدتی اشعارم رو فقط و فقط واسه خود تو مینویسم ستاره ی من.

کمی در مورد خودم مینویسم. من یک سایه هستم. سایه ای سیاه. حدود ۲۰ سنم هست و توی این مدت ۲۰ سال اندازه ی یک انسان ۳۰ ساله تجربه بدست آوردم. اشتباهاتم باعث اصلی تجربه هام هستند. عاشق رنگ سیاه و گل سیاه و هر چیز سیاه دیگه هستم. معمولا شعر نمیگم ولی وقتی دلم میگیره بدون اختیار دلم میخواد تا بنویسم... . ای بابا من آدم احساساتی عمرا نیستم ولی کسانی که من رو میشناسن میدونن که خیلی خیلی خیلی هم خشن هستم ولی خب ... بعضی وقتا آدم اینجوری صورتی میشه. ... در هر صورت امیدوارم از این وبلاگ و اشعار خوشتون بیاد... .یا حق و تا بعد...

Black Shadow

در بازی زندگی با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است.Love Is For EVER